آیا تا به حال اسمی از برج ابراج البیت شنیده اید ؟
بزرگترین سازه ساخته شده به دست بشر تا کنون !
این برج درست کنار کعبه در حال ساخت است آیا میدانید که این برج که ابراج البیت نام دارد قرار است چه کار کند ؟
در شب 21 دسامبر سال 2012 در ساعت 11 و 11 دقیقه روز سایه این برج شیطانی بر کعبه احاطه داشته باشد میدانید یعنی چه ؟
یعنی شیطان بر خدا تسلط یابد
آیا این نیز دلیلی بر احاطه ماسون بر عرب نیست ؟
آیا شیطان بر عقاید آنها ریاست میکند ؟
مهم نیست آنها چقدر در تلاشند به یاری خدا سپاه نور پیروز است و موعود حقیقی بر جهان حکومت خواهد کرد
وعده دیدار نزدیک است !
این برج در تاریخ 21 دسامبر 2012 ساعت 11:11 دقیقه افتتاح میشود که درست سایه این بنا بر روی خانه کعبه می افتد که به گفته یهودیان فراماسون ها سایه شیطان بر روی خانه توحید می افتد .
در نوک این برج نمادی وجود دارد که شما فکر میکنید نماد اسلام یعنی ماه است اما خیر این نماد بز بافومت است . که شوالیه های معبدی و فراماسون ها انرا میپرستند .
وبا کمی توجهبه کلمه الله در برج میبینید که الف در وسط کلمه الله نوشته شده است و کسانی که میدانند میفهمند که مهنی این کلمه تغیر کرده و معنی ان چیست . لا اله
نماد بز بافومت که در بالای برج ساعت هم استفاده شده است . این نماد در فیلم جمونگ و امپراطور بادها هم به شدت استفاده شده است که فیلم جومونگ هم ساخته دست فراماسون ها است و معنی خود (جومونگ )یعنی: راهب یهودی (چوسان )یعنی :خورشید یهودی (جولبن) یعنی: لبنان یهودی.
عدد 72 که تعداد طبقه برج ساعت در کنار کعبه است
علامت تک چشم در بالای {الله اکبر}
نماد تک چشم در فیلم ارباب حلقه ها
اندازه ی خانهی کعبه و برج ساعت را باهم مقایسه کنید (آنها به خیال خود نعوذبالله جبروت خداوند را پایین آورده اند در حالی که این خانه فقط ، نمادی از خداوند است بر روی زمین تا بندگانش به آن سمت عبادت کنند وخانه ی خدا دل بندگان مومن است که با برج ساختن هیچ لطمه ای که به آن نرسیده هیچ خشممان را شعله ورتر میسازد تا از عمر یکی، دو روزه اشان بکاهد.)
از دیگر علامات شیطان پرستی این برج میتوان به منعکس شدن نور از تک چشم نام ببریم که خود یک علامت فراماسونری است.
پایان جهان در 21 دسامبر 2012
ظاهرا، دنیا در 21 دسامبر سال 2012 به پایان می رسد! بله، درست متوجه شدید! یا حداقل بخش بزرگی از نوع بشری نابود خواهند شد! دیگر برای شغل آینده ی خود برنامه ریزی نکنید! بدنبال خرید خانه نباشید، و در عوض، چند سال آخر زندگی تان را هرآنطور که می خواهید بگذرانید. اکنون شما 4 سال فرصت دارید که از زندگی لذت ببرید... قبل از پایان دنیا!
خُب این سخنان عجیب و غریب چیست؟ تا بحال ما از این پیش گویی ها زیاد شنیده ایم، ولی هنوز اینجاییم و سیاره مان هنوز سرجایش است. چرا این سال 2012 اینقدر مهم شده است؟ این اخبار در تمام دنیا در حال پخش شدن است. (مثلا: در روزنامه اعتماد شماره 1300 یا پایگاه خبری تقریب)
واقعیت این است که تقویم مایا در سال 2012 به پایان می رسد، به همین دلیل مایاها به دنبال هر دلیل مذهبی، علمی، اخترگویانه و تاریخی می گردند تا بیابند که چرا این تقویم می گوید که جهان رو به پایان است. رسالت مایایی کسب قدرتی است که بتواند مردم را در تمام جوامع نگران کند.
متآسفانه من برای تمامی معتقدین به این تقویم خبرهای بدی دارم! هیچ رستاخیز عظیمی در 2012 روی نخواهد داد، ولی چرا؟
تقویم مایایی
تقویم مایا چیست؟ این تقویم توسط تمدنی پیشرفته به نام مایاها در حدود 250 تا 900 میلادی بوجود آمده است. شواهد مربوط به امپراطوری مایا به قسمتهای جنوبی مکزیک تا گواتمالا و اِل سالوادور می رسد.
مردمی که در جامعه ی مایایی ساکن بودند، مهارت پیشرفته ای در نوشتن داشتند و در ساختن شهرها و مدنیت توانایی عجیبی پیدا کرده بودند. مایایی ها احتمالا بخاطر اهرام و ساختمانهای بزرگ دیگری که ساخته اند معروف شده اند.
مردم مایا در فرهنگ امریکای مرکزی تأثیر زیادی داشته اند، نه فقط از طریق تمدن خویش، بلکه با جوامع بومی که در این منطقه تشکیل داده اند. در حال حاضر هنوز شمار زیادی از مایاها هنوز زنده اند و سنن باستانی خود را ادامه می دهند.
مایایی ها از تقویم های مختلفی استفاده می کردند و زمان را بعنوان گردش هایی روحانی درنظر می گرفتند. ازآنجایی که این تقویمها استفاده های عملی زیادی داشتند، مثل: کاربردهای اجتماعی، کشاورزی، اقتصادی و... ، به عنصر مذهبی قوی ای تبدیل شده بودند. این کاملا با تقویم میلادی جدید متباین است که تنها دارای معانی اجتماعی و اقتصادی است.
بیشتر تقویمهای مایایی کوتاه بودند. تقویم تزولکئین (Tzolk"in) در 250 روز تمام می شد و تقویم هاآب (Ha"ab) طول سال را 365 روز درنظر می گیرد. مایایی ها این دو تقویم را با هم ترکیب کردند تا تقویمی به نام «گرد تقویم» (Calandar Round) تهیه نمودند: که برابر است با یک چرخه از 52 هاآب (تقریبا 52 سال که برابر طول تقریبی یک نسل است.) درون یک گرد تقویم چرخه های 13 و 20 روزه وجود دارد. واضح است که این سیستم تنها زمانی استفاده می شود که 52 سال را 18980 روز واحد در نظر بگیریم. بعلاوه ی این سیستمها، مایایی ها چرخه ای داشتند به نام «چرخه ی زهره». ایشان با دقت زیاد تقویمی شکل دادند که بر اساس موقعیت زهره در آسمان شب بود. وهمچنین ممکن است که آنها تقویمهای مشابهی برای سیارات دیگر هم داشته اند.
با استفاده از گرد تقویم هیچ گاه نمی توان سالی قدیمی تر از 52 سال را مشخص کرد! پس چگونه می توان تاریخ های طولانی را با استفاده از تقویم مایایی ها تعیین نمود؟
پایان شمارش طویل= پایان دنیا؟
مایاها برای حل این مشکل روشی ابتکاری بکار بردند. در نهایت تقویم آنها از دوره ی بلندی استفاده کرد که 5126 سال دارد. این دوره بر اساس ملاحظات مذهبی، دوران قاعدگی، محاسبات ریاضی روی اعداد 13 و 20 و همچنین اساطیر اخترگویانه ایجاد شده است.
ولی این تقویم چگونه کار می کند؟
سال مبدأ در شمارش طویل مایایی در «0.0.0.0.0» آغاز می شود. هر صفر از 0-19 تغییر می کند که هرکدام نشاندهنده ی روزهای مایایی است. مثلا اولین روز از شمارش طویل به صورت 0.0.0.0.1 نوشته می شود. این عدد اضافه می شود تا روز 19. با افزوده شدن 1 روز دیگر یعنی 20 روز به صورت زیر نوشته می شود: 0.0.0.1.0 این شمارش تا 0.0.1.0.0 ادامه می یابد(حدود یک سال ) و همینطور تا 0.1.0.0.0 (حدود 20 سال) و 1.0.0.0.0 (حدود 400 سال). حالا مثلا تاریخ 2.10.12.7.1 در تقویم مایایی نشان دهنده ی تاریخ تقریبی 1012 سال و 7 ماه و 1 روز است.
واقعا تقویم جالبی است. ولی این تقویم با پایان جهان چه ارتباطی دارد؟ رسالت مایایی تماما بر این اساس است که هنگامی که شمارش بلند مایایی تمام شود، یک اتفاق بدی بوقوع خواهد پیوست. متخصصین مایا از هر دو عدد 13 و 20 استفاده می کنند. طبق نظر ایشان پایان این دوره می تواند در 13.0.0.0.0 روی دهد. و این تاریخ برابر با 5126 سال است. این شمارش بلند دوره در 0.0.0.0.0 آغاز شده است که مطابق 11 آگوست 3114 پیش از میلاد می شود. حالا مسأله را متوجه شدید؟ شمارش طویل دوره ی مایاها در 5126 سال بعد از این تاریخ یعنی در 21 دسامبر 2012 به پایان می رسد.
روز رستاخیز
زمانی که چیزی تمام می شود (حتی چیز بی خطری مثل یک تقویم باستانی)، مردم گمان می کنند که نهایی ترین احتمالات برای پایان تمدن روی خواهد داد. از طرف دیگر باستان شناسان و اسطوره شناسان معتقدند که مایایی ها یک عصر روشنگری را برای سال 13.0.0.0.0پیش بینی کرده اند. ولی واقعیت این است که شواهد کافی برای چنین رستاخیز عظیمی در آن روز در دست نداریم!!
تهدیدهایی برعلیه زمین و نوع بشر تا بحال مطرح شده اند: برخورد سیارکها، سیاهچاله ها، انفجارات پرتوگاما در کهکشانهای نزدیک، دوره ی یخبندان و جابجایی قطبین. ولی هیچ شاهدی برای روی دادن یکی از این اتفاقات در 2012 وجود ندارد. این اتفاقات هر زمانی می توانند روی دهند و هیچ ارتباطی با تاریخ خاصی ندارند. هر کدام از این تهدیدها نیاز به یک مقاله ی مستقل دارد که توضیح داده شود که چرا دلیلی برای روی دادن آنها وجود ندارد.
نکته ی جالب این است که باستان ستاره شناسان مایایی هنوز اختلاف نظر دارند که آیا پایان تقویم در 13.0.0.0.0 است یا 20.0.0.0.0(حدود سال 8000 میلادی).
اینکه چطور به نتایج عجیب و غریب یک تقویم باستانی گم نام چنین اطمینان و توجهی می شود، روحیه ی غیر علمی و نادقیق مردم تحصیل کرده ی امروز را نشان می دهد.
حماسه عاشورا شورانگیزترین حماسه تاریخ بشری است کهنیرومندترین احساسات میلیونها انسان را برانگیخته و از مرزهای جغرافیایی و اعتقادینیز در گذشته است و شگفت و تعجب از اینکه قداست خویش را در میان سایر ادیان نیز حفظکرده ودر اینجا نهضت حسینی توسعه یافته «کل ارض کربلا» گویا همه جهان زمین کربلاست. ارزش و اعتبار و عظمت شخصیت دلربای امام حسین(ع) و نهضت آن بزرگوار امروز همه راتحت تاثیر قرار داده، به طوری که نه تنها دوستان و پیروانش، بلکه بیگانگان هم درمقابل نام با شکوه و خواستنی او سر تعظیم فرود میآورند و قیام مقدس کربلا را بااحترام و تکریم یاد میکنند، آن هم نه در برههای از زمان، بلکه هر چه از تاریخوقوع آن میگذرد بر عظمتش افزوده میشود به طوری که بسیاری ازکشورها به ایمان اینامام همام اعتراف کردهاند از جمله موسس کشور پاکستان، گاندی مصلح بزرگ کشورهندوستان، کارلایل مورخ بزرگ انگلستان، واشنگتن ایروینگ نویسنده آمریکایی ومیگویند: «هیچ نمونهای از شجاعت، بهتر از شجاعتی که امام حسین (ع) از لحاظفداکاری و شهامت نشان داد: در عالم پیدا نمیشود. در اینجاست که سوالاتی به ذهنمیرسد که فلسفه نهضت حسینی چیست؟ علل و عوامل جاودانگی این نهضت و قیام نسبت بهقیام دیگر چیست؟ چرا این قیام از زمان وقوع و تا قیامت دلها را تسخیر کرده ومیکند؟ برای پاسخ به این جوابها نگاه و تاملی بر فلسفه و عوامل جاودانگی نهضتعاشورا میاندازیم. در ابتدا باید گفت: فرهنگ عاشورا در طول تاریخ - همواره برایجامعه اسلامی و مومنین الهامبخش بوده و به تعبیر روایت، حرارتی در دلهای مومنینایجاد کرده که هرگز به سردی نمیگراید و همین موضوع را میتوان یکی از فلسفه وجوهنهضت دانست و موضوعات دیگری وجود دارد که فلسفه نهضت را میرساند که ما یک یا دونمونه بارز آن را بیان میکنیم. قطعا یکی از این موضوعات الگوگیری همه جانبهقیام عاشورا است. یعنی گفتار و رفتار عاشوراییان را در زندگی فردی و اجتماعی خویشالگو و اسوه قرار دادن.با پایان یافتن دوران حکومت معاویه، زمام حکومت اسلامی بهدست پستترین چهره اموی، یعنی یزید، فرزند نابکار معاویه افتاد. در این حال دین واسلام با خطر جدی روبرو میشد ولی امام حسین (ع) در چنین شرایطی برای آنکه دین واسلام از بین نرود. با آنها سازش و بیعت نکرد پس در این موقع بود که قیام کرد وانقلاب عاشورا را تاریخ، ثبت نمود. براساس بینش اسلامی و فراخوانی قرآن و روایات،مسلمانان به درس آموزی و الگوگیری از تاریخ موظفند.بنابراین در هر زمان و مکانی کهشرایطش همچون شرایط زمان امام حسین (ع) به وجود آید، تکلیف و وظیفه مراجعه به حادثهعاشورا و الگو گرفتن از آن نهضت است نه آنکه نهضت عاشورا را از اسرار الهی و تکلیفیویژه و خاص برای امام حسین بدانیم تا آنجا که هیچ فردی حتی معصوم دیگری این وظیفهرا نداشته و ندارد. پس قیام امام حسین وظیفهای شرعی و الگوی فقهی در همه دورهها وتمام سرزمینهاست، نه تکلیفی خاص آن حضرت. قیام امام حسین (ع) باید از ابعادگوناگون مادی و معنوی، فردی واجتماعی، اخلاقی و سیاسی و نظامی و فرهنگی الگو وسرمشق باشد آن هم نه در برههای از زمان و مکان و سرزمین خاص از اینرو، عاشورارسالت بزرگی را بر دوش همه دینداران بویژه افراد آگاه جامعه نهاده است. انقلاباسلامی ایران به رهبری امام خمینی نیز از عاشورا الگو گرفت.به طور یقین عاشورا ازچنان عمق و ارزشی برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیامآور ارزشهای والای انسانیو الهامبخش انسانهایی آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا چون دانشگاهی است که ازهمه طبقات یعنی از زن ومرد، کوچک و بزرگ، بی سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیرمسلمان از آن الگو میگیرند و درس میآموزند این دانشگاه اساتیدی چون حسین (ع)، قمربنیهاشم و زینب کبری دارد این یکی از موضعات فلسفه وجودی عاشوراست که در تمامکتابهای تاریخی به آن اشاره شده است. دومین موضوع را میتوان پاداش که در راهشهادت به دست میآید قرار داد. چون برای انسانهای موحد چیزی بالاتر از آن نیست کهنعمت وجود را در راه رضای معبود به کار گیرند و در راه خدا فدا شوند. آمادگی برایفدا شدن، نشانه صدق انسان در راه محبت خداست. و خدا مشتری جانها و مالهاست و دربرابر آن بهشت را وعده داده است. در دورهای که دین خدا در معرض زوال بوده و جهالتو غفلت مردم، زمینه اضمحلال مکتب شده بود، امام حسین (ع) حاضر شد برای بیداری وآگاهی مردم براساس خواسته و عمل به تکلیف قربانی شود و یاران و فرزندانش نیز قربانیاین راه گردند و در فرهنگ الهی، مقام شهادت بالاترین مقام است.
جاودانگی نهضت ویاد و خاطره امام حسین (ع) اجر و مزدی الهی است که همیشگی و دائمی است پس خداوندبرای شهدا مقام جاودانهای قرار داده است و روشن است که شهدا نیز درجاتی دارند. کهحسین بن علی از میان آنان سیدالشهدا نام گرفته و اجر و پاداش او هم متناسب با شخصیتبرتر و درجه والاتر شهادتش نیز برترین درجه پاداش است. حال موضوعات مهم فلسفهعاشورا ذکر شد. و سوال باقی مانده عوامل جاودانگی این نهضت است که به چند تا از اینعوامل میپردازیم. یکی از عللهای مهم که در راس همه آنها قرار دارد لطف و ارادهالهی است و شاهد آن، پیشبینی پیامبران و اوصیای معصوم در طول تاریخ در مورد اینحادثه است. و خداوند اراده فرموده است به هر آنچه برای بشر مفید و سودمند است عمریجاودانه بخشد و «نور الله» را از دستبرد خطر آفرینان حفظ و نگاه دارد. دومین علل حقمحور نهضت عاشورا است چون این نهضت براساس حق پایهگذاری شده است و با آثار و فوایدگرانبهایی که این نهضت در جهت هدایت و روشنگری انسانها داشته است. سومین عملجامعیت نهضت عاشورا است که جلوههای حمایتی و عملی عاشورا خود نمادی از آن است. تمام اعمال و رفتار و کردار معصومین نیکو و صالح است و از معصوم غیر از عمل صالحچیز دیگری صادر نمیشود، که مقتضای عصمت و پاکی آنان است. در شمارش رفتار و کردارشایسته آنان زبان و قلم ناتوان است. خصوصیت عملی و حماسی اباعبدالله است که در صحنهعاشورا بروز و ظهور بیشتری دارد تا بتوان در سایه طرح آنها پیروان آن حضرت را باشخصیت حماسی و شجاعانه آشنا کرد. مطالبی که گفته شد فلسفه و عوامل مهم جاودانگینهضت حسینی بود که به طور مختصر به تجزیه و تحلیل آن از بعد فرهنگی و اجتماعی وسیاسی پرداختیم. جهتگیری عقیدتی و عرفانی نهضت عاشورا نشان میدهد که ماانسانها نیز میتوانیم. جنگ و استقامت امام حسین همان مبارزه کردن انسان با ارادهو اختیار است که با هوای نفس خود انجام میدهد و امام حسین نماد آن انسان کاملی استکه توانسته در این میدان تا پای شهادت برود بنابراین امروز و در دنیای معاصرمیتوان گفت شهادت یعنی مبارزه کردن با تمام نیروی خود و با هوای نفس و شاید رازجاودانگی نهضت حسینی از بعد عرفانی و عقیدتی نیز همین باشد زیرا هوای نفس در تمامانسانها از ازل تا ابد وجود دارد. و ما در اینجا بیش از این به مبحث عرفانی آننمیپردازیم. و در پایان باید گفت: عاشورا حماسه است، از آنرو که امام حسین (ع(یک تنه و بیسلاح به یزید دست بیعت نداد و فرمودند:
مرگ با عزت بهتر است از زندگیبا ذلت.
ایستاد، جنگید، زخم برداشت، کشته شد اما همه زخمها در جلو بدنش بود. بدانرو که به دشمن پشت نکرد. حرکت امام حسین (ع) که منجر به حادثه عاشورا گردید، چیزیجز یک انقلاب اسلامی و تلاش در راستای تحول اصلاح جامعه اسلامی نبود. انقلاب دینیامام (ع) به عنوان مهمترین عامل برقراری اسلام راستین و گوینده تحریفات دینی،همواره در طول تاریخ مورد بعض دشمنان اسلام و دیانت بوده است. در کنار دشمنانخارجی، همواره دوستان نادان جامعه اسلامی و مسلمانان ناآگاه نیز، خواسته و ناخواستهضربههای هرسناکی به این حادثه بزرگ وارد کردهاند.
هدف اصلی قیام امام حسین:
قیام مقدس و پرشکوه امام حسین(ع)ریشه در انحراف هاى بـنیادى و اساسى در جـامعه اسلامى داشت
این انحراف ها زائیده انحراف حکومت اسلامى از مسیر اصلى خود از سقیفه به بـعد بـود. که پس از
شهادت على(ع)کلا بـه دست سلسله سفیانى و حزب ضد اسلامى اموى افتاد. بـه گواهى اسناد تاریخى،
سران این حزب هیچ اعتقادى بـه اسلام و اصول آن نداشتند. و ظهور اسلام و به قدرت رسیدن پیامبر
اسلام(ص)ر، جلوه اى از پیروزى تـیره بـنى هاشم بـر تـیره بـنى امیه، در جریان کشمکش قبیلگى در
درون طایفه بـزرگ قریش مى دانستند
و بـا یک حـرکت خـزنده، بـه تـدریج در پـوشش اسـلام بـه مناصب کلیدى دسـت یافتند و سرانجـام از
سال چهلم هجـرى، حکومت اسلامى و سرنوشت و مقدرات امت اسلامى به دست این حزب افتاد و پس از
بیست سال حکومت معاویه، و بـه دنبـال مرگ وى، پـسرش یزید بـه قدرت رسید که اوج انحراف بـنیادى،
و جلوه اى آشکار از ظهور ((جاهلیت نو)) در پوشش ظاهرى اسلام بود(3).امام حـسـین(ع)نمى
تـوانسـت در بـرابـر چـنین فاجـعه اى سکوت کند و احساس وظیفه مى کرد که در بـرابـر این وضع،
اعتـراض و مخالفت کند. سخنان، نامه ها و سایر اسنادى که از امام حسین(ع)به دسـت ما رسـیده، بـه
روشنى گویاى این مطلب اسـت. این اسناد بـیانگر آن است که از نظر امام، پـیشوا و رهبـر مسلمانان
شـرائط و ویژگى هایى دارد که امویان فـاقـد آنها بـودند و اسـاس انحراف ها و گمراهیها این بود که
عناصر فاسد و غیر لایق، تکیه بر مسند خلافت اسلامى و جایگاه والاى پـیامبـر زده بـودند و حاکمیت و
زمامدارى آنه، آثار و نتائج بـسیار تلخ و ویرانگرى بـه دنبـال آورده بود.
نور :
نور دارای تعریف دقیقی نیست، جسم شناخته شده یا مدل مشخص که شبیه آن باشد وجود ندارد. ولی لازم نیست فهم هر چیز بر شباهت مبتنی باشد. نظریه الکترومغناطیسی و نظریه کوانتومی با هم ایجاد یک نظریه نامتناقض و بدون ابهام میکنند که تمام پدیدههای نوری را توجیه میکنند.
نظریه ماکسول درباره انتشار نور بحث میکند در حالیکه نظریه کوانتومی بر هم کنش نور و ماده یا جذب و نشر آن را شرح میدهد ازآمیختن این دو نظریه، نظریه جامعی که الکترودینامیک کوانتومی نام دارد، شکل میگیرد.
1 سرعت نور
2 گستره طول موجی نور
3 ماهیت های متفاوت نور
3.1 ماهیت ذرهای
3.2 ماهیت موجی
3.3 ماهیت الکترومغناطیس
3.4 ماهیت کوانتومی نور
5 پرتوهای دیگر
سرعت نور
سرعت نور در خلاء دقیقا برابر است با 299?792?458 متر بر ثانیه (تقریبا 186?282 مایل بر ثانیه). چون هم اکنون در دستگاه SI از یکای متر استفاده میشود، سرعت دقیق نور نیز با یکای متر تعریف شد.
در گذشته، فیزیکدانهای بسیاری تلاش کردند تا سرعت نور را بدست آورند که از میان آنان میتوان به گالیله اشاره کرد که در قرن 17 میلادی تلاش کرد تا سرعت نور را بدست آورد. همچنین اوله رومر، فیزیکدان دانمارکی در سال 1676 آزمایشی طراحی کرد تا با کمک یک تلسکوپ بتواند سرعت نور را اندازه بگیرد. او محاسبه کرد که 22 دقیقه طول میکشد تا نور قطر مدار زمین را بپیماید.که اگر رومه قطر مدار زمین را داشت، سرعتی که برای نور میتوانست بدست آورد 227?000?000 متر بر ثانیه بود.
اندازهگیری دقیقتری که برای بدست آوردن سرعت نور انجام شد در سال 1849 از سوی هیپولیت فیزو (به فرانسوی: Hippolyte Fizeau ) بود. او پرتوهایی از نور را به سمت آینهای که کیلومترها دورتر بود هدایت کرد. یک چرخدنده? در حال گردش نیز در مسیر نور در فاصله? میان منبع تا آینه و مسیر برگشت تا نقطه? مبدا قرار داد. او دریافت که با یک نرخ مشخص گردش، نور میتواند در مسیر رفت از میان یکی از فضاهای خالی روی چرخ رد شود و در برگشت از فضای خالی بعدی (سوراخهای متوالی) عبور کند. با داشتن فاصله? آینه، تعداد دندانههای چرخ و نرخ گردش آن، او توانست سرعت نور را 313?000?000 متر بر ثانیه بدست آورد
در 1862 لئون فوکولت (Léon Foucault ) با استفاده از آینههای در حال چرخش سرعت نور را 298?000?000 m/s بدست آورد. آلبرت آبراهام مایکلسون از 1877 تا زمان مرگش 1931 آزمایشهای بسیاری را برای بدست آوردن سرعت نور طراحی کرد. او بر روی آزمایشهای فوکولت بیشتر کار کرد و روش آینههای در گردش را پیش بُرد و تلاش کرد مدتی را که طول میکشد تا نور مسیر رفت و برگشت میان کوه ویلسون تا کوه سن آنتونیو در کالیفرنیا را بپیماید بدست آورد. مقدار دقیق سرعت نور 299?796?000 متر بر ثانیه است.ماهیتهای متفاوت نور:
گستره طول موجی نور
نور گستره طول موجی وسیعی دارد. ناحیه نور مرئی از حدود 400 نانومتر (آبی) تا 700 نانومتر (قرمز) است که در وسط آن طول موج 555 نانومتر (نور زرد) که چشم انسان بیشترین حساسیت را نسبت به آن دارد یک ناحیه پیوسته که ناحیه مرئی را در بر میگیرد و تا فروسرخ دور گسترش مییابد. خواص نور و نحوه تولید سرعت نور در محیطهای مختلف متفاوت است که بیشترین آن در خلاء و یا بطور تقریبی در هوا است در داخل ماده به پارامترهای متفاوتی بر حسب حالت و خواص الکترومغناطیسی ماده وابستهاست. بهوسیله کاواک جسم سیاه میتوان تمام ناحیه طول موجی نور را تولید نمود. در طبیعت در طول موجهای مختلف مشاهده شده امّا مشهورترین آن نور سفید است که یک نور مرکبی از سایر طول موج هاست.
ماهیت ذرهای
ایزاک نیوتن در کتاب خود درباره نور نوشت: پرتوهای نور ذرات کوچکی هستند که از یک جسم نورانی نشر میشوند. احتمالاً نیوتن نور را به این دلیل بصورت ذره در نظر گرفت که در محیطهای همگن به نظر میرسد در امتداد خط مستقیم منتشر میشوند که این امر را قانون مینامند و یکی از مثالهای خوب برای توضیح آن بوجود آمدن سایه است. برخی دیگر از دانشمندان نیز اظهار داشتهاند که نوز از ذرات در ارتعاش شدید تشکیل یافتهاست نیوتن معتقد بود نور از درون واسطهای به نام اتر گذر میکند که غیر مادّی است و دیده نمیشود.
ماهیت موجی
همزمان با نیوتن، کریستیان هویگنس (Christiaan Huygens) ( 1695-1629)طرفدار توضیح دیگری بود که در آن حرکت نور به صورت موجی است و از چشمههای نوری به تمام جهات پخش میشود به خاطر داشته باشید که هویگنس با به کاربردن امواج اصلی و موجکهای ثانوی قوانین بازتاب و شکست را تشریح کرد.
ماهیت الکترومغناطیس
بیشتر به خاطر نبوغ جیمز کلارک ماکسول (James Clerk Maxwell) ( 1879-1831) است که ما امروزه میدانیم نور نوعی انرژی الکترومغناطیسی است که معمولاً به عنوان امواج الکترومغناطیسی توصیف میشود. گسترده کامل امواج الکتروو مغناطیسی شامل: موج رادیویی، تابش فروسرخ نور مرئی از قرمز تا بنفش، تابش فرابنفش، پرتو ایکس و پرتو گاما میباشد.پرتوهای دیگر
فروسرخ:پرتو فروسرخ یا مادون قرمز تابشی است الکترومغناطیسی با طول موجی طولانی تر از نور مرئی اما کوتاهتر از تابش ریزموج. از آنجا که سرخ، رنگ نور مرئی با درازترین طول موج را تشکیل میدهد به این پرتو، فروسرخ یعنی پایین تر از سرخ میگویند.تابش فروسرخ طول موجی میان 700 nm و 1 mm دارد. گاما:با توجه به اینکه اشعه گاما دارای تشعشع الکترومغناطیسی است، آن فاقد بار و جرم سکون است. اشعه گاما موجب برهمکنشهای کولنی نمیگردد و لذا آنها برخلاف ذرات باردار بطور پیوسته انرژی از دست نمیدهند. معمولاً اشعه گاما تنها یک یا چند برهمکنش اتفاقی با الکترونها یا هستههای اتمهای ماده جذب کننده احساس میکند. در این برهمکنشها اشعه گاما یا بطور کامل ناپدید میگردد یا انرژی آن بطور قابل ملاحظهای تغییر مییابد. اشعه گاما دارای بردهای مجزا نیست، به جای آن، شدت یک باری که اشعه گاما بطور پیوسته با عبور آن از میان ماده مطابق قانون نمایی جذب کاهش مییابد.فروپاشی گاما در فروپاشی گاما، هنگامی که یک هسته تحت گذارهایی از حالات برانگیخته بالاتر به حالات برانگیخته پایینتر یا حالت پایه آن میرود، تشعشع الکترومغناطیسی منتشر میگردد. فروپاشی گاما که
حالتهای فروپاشی گاما نشر اشعه گامای خالص: در این حالت فروپاشی گاما، اشعه گامای منتشر شده بهوسیله یک هسته از یک فرآیند فروپاشی گاما برای کلیه گذارها بین ترازهای انرژی که محدوده انرژی آن معمولاً از 2 کیلو الکترون ولت تا 7 میلیون الکترون ولت است، تک انرژی است. این انرژیهای گذارها بین حالت کوانتومی هسته بسیار نزدیک هستند. مقدار کمی از انرژی پس زنی هسته با هسته دختر (هسته نهایی) همراه است، ولی این انرژی معمولاً نسبت به انرژی اشعه گاما بسیار کوچک بوده و میتوان از آن صرف نظر کرد.
حالت فروپاشی بصورت تبدیل داخلی: در این حالت فروپاشی، هسته برانگیخته با انتقال انرژی خود به یک الکترون اربیتال برانگیخته میگردد، که سپس آن الکترون از اتم دفع میشود. اشعه گاما منتشر نمیشود. بلکه محصولات این فروپاشی هسته در حالت انرژی پایین یا پایه، الکترونهای اوژه، اشعه ایکس و الکترونهای تبدیل داخلی است. الکترونهای تبدیل داخلی تک انرژی هستند. انرژی آنها معادل انرژی گذار ترازهای هستهای درگیر منهای انرژی پیوندی الکترون اتمی است.
حالت فروپاشی بصورت جفت: برای گذارهای هستهای با انرژیهای بزرگتر از 1?02 میلیون الکترون ولت تولید جفت اگر چه غیر معمول است اما یک حالت فروپاشی محسوب میشود. در این فرآیند، انرژی گذرا ابتدا برای بوجود آمدن یک جفت الکترون – پوزیترون و سپس برای دفع آنها از هسته بکار میرود.
گسترده طول موجی نور
نور گستره طول موجی وسیعی دارد چون با نور مرئی کار میکنیم اغلب تصاویر و محاسبات در این ناحیه از گستره الکترومغناطیسی انجام میگیرد اما روشهای مورد بحث میتواند در تمام ناحیه الکترومغناطیسی مورد استفاده قرار گیرند. ناحیه نور مرئی بر حسب طول موج از حدود 400 نانومتر (آبی) تا 700 نانومتر (قرمز) گسترده است که در وسط آن طول موج 555 نانومتر (نور زرد) که چشم انسان بیشترین حساسیت را نسبت به آن دارد یک ناحیه پیوسته که ناحیه مرئی را در بر میگیرد و تا فرو سرخ دور گسترش مییابد.
خواص نور و نحوه تولید
سرعت نور در محیطهای مختلف متفاوت است که بیشترین آن در خلاء و یا بطور تقریبی در هوا است، در داخل ماده به پارامترهای متفاوتی بر حسب حالت و خواص الکترومغناطیسی ماده وابسته است. بوسیله کاواک جسم سیاه میتوان تمام ناحیه طول موجی نور را تولید نمود. در طبیعت در طول موجهای مختلف مشاهده شده اما مشهورترین آن نور سفید است که یک نور مرکبی از سایر طول موجها میباشد. تک طول موجها آنرا بوسیله لامپهای تخلیه الکتریکی که معرف طیفهای اتمی موادی هستند که داخلشان تعبیه شده میتوان تولید کرد.
آزمایش تجزیه نور سفید
پاشندگی نور در منشور
آزمایش دو آینه فرنل
آزمایش دو منشور فرنل
لوازم مورد نیاز
لامپ رویتر یا هالوژنه ، منبع تغذیه ، عدسی با فاصلههای کانونی مختلف ، صفحه دوار ، منشور یا تیغه ذوزنقهای و صفحه تصویر.
تئوری آزمایش
نور دارای رنگهای گوناگون است. نمونههای رنگی نور را میتوان با گذراندن دستهای از پوتوهای نور خورشید یا نور چراغ از ماده شفاف رنگی مشاهده کرد. مثلا وقتی که دستهای از پرتوهای نور سفید (نور سفید به مفهومی که ما از رنگ سفید واقعی داریم نیست، بلکه همان نور روز است) ، به یک صفحه شیشهای قرمز رنگ بتابد، نوری که از شیشه خارج میشود، به رنگ قرمز است. اگر همین دسته پرتو به شیشه سبز رنگ بتابد، نوری که از آن خارج میشود به رنگ سبز است، بطور کلی ، نوری که از یک ماده شفاف رنگی خارج میشود، همواره به رنگ آن ماده است (عبور انتخابی).
فیزیکدان انگلیسی (1642- 1727)
«آیزاک نیوتن» در روز 25 دسامبر 1642، یعنی سال مرگ گالیله متولد شد. خانواده اش از طبقه متوسط بودند و در مجاورت دریا در قریه «وولستورپ» زندگی می کردند. نیوتن قبل از موعد متولد شد و چنان ضعیف بود که مادرش امیدی به زنده ماندن او نداشت. پدرش اسحق نام داشت و در 30 سالگی، قبل از تولد فرزندش درگذشت. وی مردی ضعیف، با رفتار غیرعادی، زودرنج و عصبی مزاج بود. مادرش هانا آیسکاف زنی مقتصد، خانه داری صاحب کفایت و صنعتگری با لیاقت بود.
آیزاک دوره کودکی شاد و خوبی نداشت. زیرا سه ساله بود که مادرش با بارناباس المیت کشیش مرفه که دو برابر وی سن داشت، ازدواج کرد. جدایی از مادر تاثیر نابهنجاری بر شخصیت او گذاشت و نوع رفتارهای بعدی وی نسبت به زنان را نیز شکل داد. نیوتن هیچگاه ازدواج نکرد، اما یکبار (شاید هم دو بار) نامزد کرد. به نظر میآید که تمرکز او تنها روی کارش بوده است. نه سالی که نیوتن در وولستورپ جدا از مادر زندگی کرد، برای وی سالهای دردناکی بود. داستانهایی بر سر زبان است که نیوتن جوان از قبه کلیسا بالا می رفت تا نورث ویتام، ده مجاور را که مادرش در آن زندگی میکرد، از دور ببیند. آموزش ابتدایی رسمی نیوتن در دو مدرسه کوچک دهکدههای اسکلینگتن و راچفورد صورت گرفت که هر دو برای رفت و آمد روزانه به خانه او نزدیک بودند.
کشف استعداد
زمانی که نیوتن 15 ساله بود، مادرش قصد داشت وی را در خانه نگهدارد تا در کارهای مزرعه به او کمک کند، اما دایی او که کشیشی به نام ویلیام آیسکاف بود، متوجه شد که در نیوتن استعدادی مافوق کودکان عادی وجود دارد. بدین ترتیب، ویلیام آیسکاف، مادر را متقاعد کرد که کودک را به دانشگاه کمبریج (که خودش نیز از شاگردان قدیمی آن بود) بفرستد. در آن زمان، کمبریج، آکسفورد را از مقام اولی که داشت، برانداخته و به قلب پیوریتانیسم انگلیس و کانون زندگی روشنفکری آن کشور تبدیل شده بود .نیوتن در آنجا مانند هزاران دانشجوی دیگر دوره کارشناسی، خود را غرق مطالعه آثار ارسطو و افلاطون نمود. وی در یکی از روزهای سال 1663 یا 1664 شعار زیر را در کتابچه یادداشت خود وارد کرد : افلاطون دوست من و ارسطو هم دوست من است، اما بهترین دوست من، حقیقت است. او از کارهای دکارت در هندسه تحلیلی شروع کرده، سریعاً تا مبحث روش های جبری پیش آمده بود. در آوریل 1665 که نیوتن درجه کارشناسی خود را گرفت، دوره آموزشی او که میتوانست چشمگیرترین دوره در کل تاریخ دانشگاه باشد، بدون هیچگونه شناسایی رسمی به اتمام رسید.
در حدود سال 1665 مرض طاعون شیوع یافت و دانشگاه، دانشجویان خود را مرخص کرد. نیوتن به زادگاه خود مراجعت نمود. درهمین زمان بود که هوش و استعداد نابغه بزرگ آشکار گشت، زیرا تمام کتابها و جزوههای خود را در دانشگاه جا گذاشته بود. او فکر خود را آزاد گذاشت تا تنها از منابع خاص خود استفاده نماید. در این زمان، نیوتن 22 سال داشت، ولی بیش از ارشمیدس و دکارت درباره معرفت ساختمان جهان دقیق شده بود. نیوتن ضمن دو سالی که در وولستورپ بود، عناصر بی نهایت کوچک قانون جاذبه عمومی را کشف کرد و تئوری نور را بنیان گذاشت.
داستان سیب نیوتن
این داستان که گفته می شود سقوط سیبی از درخت، نیوتن را به فکر کشف جاذبه عمومی انداخته است، به نظر درست میآید. او از آن لحظه این پرسشها را برای خود مطرح کرد : چرا سیب به پایین و نه بالا سقوط میکند؟ و چرا ماه بر زمین نمیافتد؟ در نهایت، این اندیشهها او را به کشف قانون نیروی گرانش رهنمون شدند. زمانیکه نیوتن توانست پاسخ این پرسش را بیابد، در واقع یکی از قانونهای فیزیک را کشف کرده بود که هم اکنون بر تمام عالم حکمفرماست.
کشفیات نیوتن
نیوتن پس از شیوع طاعون و بازگشت به ملک مزروعی مادرش، طی 18 ماه به آگاهی ها و کشفیاتی، بیش از آنچه که دانشمندان دیگر در طول عمر خود کسب می کنند، دست یافت. او در طی این 18 ماه ، ساخت و ساز قانون نیروی گرانش را آغاز کرد، درباره نور و رنگهای آن پژوهش کرد، دلیل جزر و مد را کشف کرد، قوانین و حرکات بخصوصی را به درستی تشخیص داده و معادلههایی برای آن نوشت که بعدها اساس و بنیان دانش مکانیک شد. نیوتن معتقد بود که نه تنها زمین، نیروی گرانش دارد، بلکه تمام اجسام و اجرام از چنین خصوصیتی برخوردارند.
روزی منشوری را در دست گرفت و اجازه داد تا پرتو نور خورشید از میان آن بتابد. او با این کار کشف کرد که نور سفید به هنگام ورود به منشور شیشهای منحرف شده و به 7 پرتو نور اصلی با رنگهای گوناگون تجزیه میشود. آنها رنگهای رنگین کمان هستند که طیف یا بیناب نامیده میشوند و عبارتند از: سرخ، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش.
بالاخره طاعون ریشه کن شد و نیوتن به لندن برگشت تا تحصیلات خود را به پایان برساند و 3 سال پس از آن را صرف کاوش و پژوهش در مورد ماهیت و طبیعت نور کرد. او همچنین نخستین دوربین نجومی آینهای را ساخت. تلسکوپ آینهای رصدخانه مونت پالومار در کالیفرنیا - که آینه آن 5 متر قطر دارد- نیز بر اساس اصول و قواعد نیوتن بنا شده است.
دوران میان سالی و بیماری نیوتن
نیوتن در اثر مطالعات فراوان مبتلا به ناراحتی عصبی شد، که اولین بار، ظاهراً در سال 1678 و دومین بار، یکسال بعد از فوت مادر او بود. وی به مدت 6 سال از هر گونه مکاتبه مربوط به تلاشهای ذهنی دست کشید. دوران مابین 1686-1684 از نظر تاریخ فکری بشر مقام ارجمندی دارد.
در سال 1687 در سن 45 سالگی، قانون جاذبه زمین و سه قانون درباره حرکت را در کتابش - که به زبان لاتین نوشته شده بود- منتشر کرد. نیوتن به مطالعات عظیم دیگری نیز پرداخت که تا به امروز هم کامل نشده است. وی با بکار بردن قوانین حرکت و قانون جاذبه عمومی، فرو رفتگی زمین را در دو قطب آن- که نتیجه دوران روزانه زمین به دور محورش میباشد- محاسبه کرد و به کمک این محاسبه، درصدد برآمد تا سیر تکامل تدریجی سیاره را مورد مطالعه قرار دهد. نیوتن، تغییرات وزن اجسام را برحسب تغییر عرض جغرافیایی مکان بدست آورد و نیز ثابت کرد که هر جسم توخالی که به سطوح مروی هم مرکز و متجانس محدود شده باشد، نمیتواند هیچگونه نیرویی بر اجسام با ابعاد کوچک که در نقطه غیر مشخصی در داخل آن قرار دارند، اعمال کند.
نیوتن در پاییز سال 1692 هنگامی که به سن50 سالگی نزدیک میشد، به سختی مریض و بستری گردید؛ بطوری که از هر گونه قوت و غذایی بیزار شد و دچار بیخوابی مفرط گردید که به تدریج به بیخوابی کامل تبدیل شد. خبر کسالت شدید نیوتن در قاره اروپا انتشار یافت. لیکن بعد از آنکه خبر بهبودی او را دادند، دوستانش شادمان گردیدند. حکومت بریتانیا به منظور قدردانی از خدمات این دانشمند بزرگ، یک منصب بسیار بالای دولتی به وی اعطاء کرد و او در سال 1700 میلادی به عنوان خزانه دار کل سلطنتی منصوب شد؛ منصبی که تا آخر عمرش آن را حفظ کرد.
در همان سال به عضویت آکادمی علمی فرانسه نیز انتخاب شد. در سال 1705 ملکه انگلستان به وی عنوان سر اعطاء کرد.
وداع با دنیا
در آخرین روزهای زندگی، از درد جانگداز آسوده بود و در نهایت آرامش در 20 مارس 1727 در 84 سالگی در لندن در گذشت و با عزت و شرف بسیار در « وست مینستر» آبی به خاک سپرده شد. برای قدردانی از این دانشمند بزرگ، واحد نیرو را نیوتن نامیدهاند. بدون تردید میتوان گفت که در تاریخ بشریت، نامی مافوق نیوتن وجود نداشته و هیچ اثری از لحاظ عظمت و بزرگی مانند کتاب اصول او نخواهد بود.